Wednesday, June 2, 2010

رها رها رها من


" آرامش "
یه جور بیحسی یا یه جور لـَـــختیِ بِکر
یه جور شناوربودن توی خلسه که با غوطه ور شدن توی حباب که با تمام لذتی که بهت منتقل می کنه پرِ ترس ِاز هم فرو پاشیدنه , زمین تا آسمون توفیر داره
پیدا کردن آرامش، اونم توی این همه شلوغی پرازازدهام و همهمه، بهترین بود
آرامشی که سالها از آن من نبود و عادت کردنم به نبودش یه جورایی خیانت محسوب می شد
حالا هست و تک تک سلول های وجودم پذیرای این حس خاک گرفته ی قدیمیه
تیله
چهارشنبه - ۱۲ خرداد ۱۳۸۹

3 دید گاه:

Anonymous said...

از نوع نوشتنت و جمله هات
که حالا دیگه اون اشفتگی قبلی رو توش نمی شه پیدا کرد
می شه فهید که کجای ارامشی
تبریکت می گم

sagharii said...

خوبه، بسیار خوبه
میدونی خوبیش تو چیه؟؟
خوبیش تو اینه که مثل خیلی اتفاقای خوب تایمش محدود نیست و همیشه میشه از بودنش لذت بورد.

fatemeh bahari said...

حسرتش برا همیشه رو دلم موند-من دچاره یه رخوتیم که بو گند میده...

Post a Comment